ترجمهی این کتاب توسط وبلاگ داستان انجام شده.
خلاصه:
بعد از اینکه بعد از مرگ مدیو خادگار ساحر درگاه تاریک رو خراب کرد ... هنوز روزنهای باقی مونده ...
سه سال از اون ماجرا میگذره و متحدین دژ عظیمی رو برای مقابله با حمله احتمالی بعدی در جلوی درگاه تشکیل دادن و از طرفی در سرزمین درانور اورکها به جون هم افتادن و به خاطر استفاده از جادوی سیاه زمینها از بین رفتن .... در این بین یکی از شوالیههای مرگ پیش نرزول میره و بهش دنیاهای بسیاری رو پیشنهاد میده ... اگر بتونن چندتا وسیله جادویی رو از داخل ازراث بدست بیارن .... و با اونها نرزول میتونه درگاههای بسیاری به دنیاهای دیگه باز کنه و ........